مرحوم آیت الله خوشوقت(اعلی الله مقامه):
مرحوم حاج شيخ محمدتقى آملى كه از شاگردان مبرز مرحوم قاضى بود، و از نظر علمى هم شأنى داشت، به نحوى كه همه فكر مىكردند پس از مرحوم نائينى ايشان به مرجعيت برسد، ولى ايشان خودش دنبال اين راه نبود و اباء از مرجعيت داشت...
بالاخره ايشان عادتش اين بود كه هميشه سر مرقد مطهر امير المؤمنين على(ع) زيارت جامعه مىخواند و نماز مىخواند و برمىگشت، تا اينكه تصميم گرفت كه يك مقدار از مدت زيارتش كم کرد تا به كار ديگر هم برسد...
ايشان رفت و زيارت را خواند و آمد، نماز را خواند و در آخر به جاى سه سلام يك سلام داد؛ در همين لحظه صداى كسى را شنيد كه از بغل دست او مىگويد: به بالا سرت نگاه كن. ايشان ناخودآگاه به بالا سرش نگاه كرد، ديد كه چه بساطى( منظره و صحنه) است «ما لا عَينٌ رَأتْ،ولا اذُنٌ سَمِعتْ» (نه چشم دیده و نه گوش شنیده است).
باز صداى اين شخص را شنيد كه گفت: شما اگر بجاى يك سلام، همان سه سلام هميشگىات را گفته بودى، اينها كه ديدى مال تو بود. ناگهان ايشان سرش را به طرف صاحب صدا برگرداند؛ ديد هيچ كسى نيست. فهميد كه اين عنايت خاصه امام زمان علیه السلام بوده كه به او بفهماند بخاطر كارهاى عادى نبايد از اعمال و عباداتش كم كند.